به چشم هایم نگاه کن

اگر تنها ترین تنها شوم باز هم خدا هست،خدا جایگزین همه ی نداشتن هاست

به چشم هایم نگاه کن

اگر تنها ترین تنها شوم باز هم خدا هست،خدا جایگزین همه ی نداشتن هاست

دیدار...

کاشکی می شد که یک شب مهمون خواب من شی

حتی واسه یه لحظه رویای ناب من شی

دیدار ما عزیزم باشه واسه قیامت

اما بدون به دوریت هرگز نکردم عادت...




می روم

می روم تنها

می شکنم در خود

می بندم چشمانم را به روی هرچه هست

فراموش خواهم کرد ...

تهی خواهم ساخت

ذهنم را از این سیاهی

شبیه خواهم ساخت

خود را به سنگ

و

زیبا خواهم ساخت

رودهای جاری را

که عاشق سازد مسافران خسته از راه را

اما

دل نخواهم بست به زیباییها و جاریها

چون سنگ بی صدا و سخت...

تنهاترم...

راستش را بخواهی

فاجعه ی رفتن "تو "چیزی را تکان نداد

من هنوز هم چای میخورم

قلیون می کشم ... کار می کنم

قدم میزنم , هستم اما

تلخ تر
تنهاتر
بی اعتمادتر...




هنوز...

هنوز هم دلم تنگ می شود
برای محض حرف زدنت
و برای
تکیه کلام هایت
که نمی دانستی
فقط کلام تو نبود!
من به همه آنها تکیه داده بودم




برگشتم

بالاخره من هم شکستم...


وبلاگ از امروز مجددا فعالیت خود را از سر میگیرد...


از وبسایت ما هم دیدن فرمایید(اختصاصی عکس) :  www.tootia.net