شب را دوست دارام بخاطر سکوتش
سکوت را دوست دارم بخاطرآرامشش
آرامش را دوست دارم بخاطر بودنش در تنهایی
تنهایی را دوست دارم بخاطر بودنش در عشق
و عشق را دوست دارم بخاطر دوست داشتنش
گاه یک لبخند انقدر عمیق میشود که گریه می کنیم
گاه یک نغمه انقدر دست نیافتنی میشود که با ان زندگی می کنیم
گاه یک نگاه انچنان سنگین میشود که چشمانمان رهایش نمی کند
گاه یک عشق انقدر ماندگار می شود که فراموشش نمی کنیم
مسعود :
اما حیف است که اگر سخنی از کسی می گوییم نام فرد را ذکر نکنیم یعنی انصاف نیست چون اگر اون فرد نبود الان این جمله زیبا هم دگر نبود.
دکتر علی شریعتی
ﻣﻦ ﻣﻴﮕﻢ ﻣﻨﻮ ﺷﻜﺴﺘﻦ
ﭼﺸﻢ ﻓﺎﻧـﻮﺳﻤﻮ ﺑﺴﺘﻦتوجه :
همانند گذشته قصد دارم جملات عاشقانه و درد دل های دوستان را با نام خودشان در وبلاگ قرار دهم.بدین منظور جملات و درد دلهای خود را در بخش نظرات گذاشته.توجه کنید نامی که برای خود در بخش نظرات می گذارید مطلب شما با همان نام در وبلاگ قرار خواهد گرفت
آن خطاط سه گونه خط نوشتی:
یکی او خـــوانـــــدی لاغـــیــــر
یکی را هم او خواندی هم غیر
یکی نه او خوانــدی نه غـــیـــر او
تو خاموشی خونه خاموشه
شب آشفته گل فراموشهغریبی می دهد آزارم امشب
دوباره تشنه دیدارم امشب
فضای چشم هایم باز ابریست هوای از تو گفتن دارم امشب
وقتی تو گریه میکنی
پروانه ها دلگیر میشن
وقتی تو گریه میکنی
گم میشه چیزی ازتنم
ستاره ها میسوزنو
نشستم به بخت خودم گریه کردم
دوباره به حال بدم گریه کردم
عجب روزگاری ٬ عجب سرنوشتی
به بخت بد و روزگار خودم گریه کردم
ملک بودم و آدمی گشته ام
و من زین که آدم شدم گریه کردم
دروغ و دورویی ٬ وفا را ؟ نجویی
چه دردی چه زخمی باز هم گریه کردم
تنفر ز مهر و خیانت به پاکی
من اما به حال دلم گریه کردم
کجا شد مروت چه شد سادگی؟
ندانم چرا باز هم گریه کردم؟
نشستم ٬شکستم ز نیرنگ یاران
چو دیدم جفا با دلم ٬ گریه کردم
پناه غمی اشک ! فریاد غم
ز دست دل و بار غم گریه کردم