گاه برای ساختن باید ویران کرد ، گاه برای داشتن باید گذشت و گاه در اوج تمنا باید نخواست . . .
عمر من غارت شد ، و غارتگر من دور شد ، من صبوری کردم و غارتگرم مغرور شد . . .
عمری با غم عشقت نشستم
به تو پیوستم واز خود گسستم
ولیکن سرنوشتم این سه حرف بود
تو را دیدم. پرستیدم . شکستم
زندگی عشق است افسانه نیست
آنکه عشق راآفرید دیوانه نیست
سلام
گفتی جمع عاشقا جمعه منم اومدم
بگم منم میام تویه جمع
ولی از اون عاشقا که جدا شده از عشقش
موفق باشی
همیشه شادو پر انرژی